جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5298
دوستی درفلسفه اخلاق ارسطو
نویسنده:
امید شاماری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه در حوزه اخلاق فضیلت است. یکی از مفاهیم محوری در فلسفه اخلاق ارسطو، مفهوم دوستیِ است. دوستی یکی از فضایل انسانی است یا دست کم ارتباط نزدیکی با فضیلت دارد. به نظر ارسطو، دوستی در زندگی از سه منبع لذت، فایده و خیر پدید می‌آید. آنگاه که دوست داشتن به خاطر لذت یا فایده باشد، دوستی کاذب برقرار شده است. اما در دوستی مبتنی بر فضیلت، که اصیل‌ترین نوع دوستی است خیر دوستان به خاطر خود آنها خواسته می‌شود. به علاوه، دوستی در هر جایی در فعالیت‌های لذت بخش و مفید با دوستان و نسبت به دوستان تحقق می‌یابد. بنابراین کسانی که به دنبال فضیلت‌مندی هستند بیشتر در جهت برقراری دوستی تلاش خواهند کرد. ارسطو دوستی را رابطه‌ای طرفینی می‌داند که هر دو طرفِ رابطه با آن موافقند. دوستی در مرتبه‌ای حتی بالاتر از عدالت قرار می‌گیرد؛ زیرا بدون دوستی، عدالتی نخواهیم داشت و وقتی دوستی وجود داشته باشد، به عدالت نیازی نخواهد بود. ما تا زمانی که خود را دوست نداشته باشیم، نمی‌توانیم دیگری را به هیچ وجه دوست داشته داشته باشیم. خودخواهی در نظر ارسطو، همان خود خواهی انسان نیک است که همیشه آن چیزی را که زیباست برای خود می‌خواهد. در واقع، آدم با فضیلت موظف است که خود را دوست بدارد، به این علت که او با عمل خیر هم برای دیگران منفعت دارد و هم برای خود. خیرخواهی، مبتنی بر فضیلت و سرآغاز دوستی و محبت است. اگر بر اساس نفع و آینده باشد این آرزوی خیر برای دیگری نیست؛ بلکه برای نفع خود است. در این تحقیق ضمن تبیین معنای دوستی و شرایط و اوصاف آن، مقایسه‌ای با آراء فیلسوفان اسلامی انجام شده است و به بررسی مواردی همچون:1- عوامل تهدید و زوالِ دوستی، 2- مراتب دوستی، 3- الزام اخلاقی دوستان نسبت به هم و دیگر مباحث مرتبط با این مفهوم از منظر ارسطو پرداخته شده است
به زبان فارسی: گزارش و نقد نظریات فارابی در جمع بین افلاطون و ارسطو براساس کتاب الجمع بین رایی الحکیمین در سه مسئله مثل، نفس و معرفت
نویسنده:
فاطمه حسن زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده راهنما (ترویجی): در این رساله سه اختلافی که میان افلاطون و ارسطو در باب "مثل، معرفت و نفس" وجود دارد، مورد کنکاش و بررسی قرار می‌گیرد. در فصل اول، ابتدا از عملکرد فارابی در وجه جمعی که در باب مثل صورت داده، گزارشی می‌دهیم. سپس آراء افلاطون و ارسطو را در مورد "مثل" به تفصیل بیان می‌کنیم و در آخر، کیفیت جمع فارابی را نقد و ارزیابی می‌کنیم و موارد اختلاف را آشکار می‌گردانیم. در فصل دوم و سوم نیز به همین ترتیب به مسئله "معرفت و نفس" می‌پردازیم و در انتها دست‌آوردهای این تحقیق و میزان توفیق یا عدم توفیق فارابی را بیان می‌کنیم.
ترجمه کتاب نظزیه صدق ارسطو اثر پائلو کریولی
نویسنده:
سهراب جعفری توحیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کریولی از نقطه نظر فلسفه تحلیلی به ارسطو نزدیک می شود.رویکرد او با پرسش های همراه است کهبه تعبیر خود کریولی ارسطو آنها را در رویای خود نیز مجسم نکرده است یا حتی شاید فاقد اسباب مفهومی برای فهم یا پاسخ به آنها باشد. با این حال کریولی در این کتاب برآن است که دیدگاه های ارسطو راجع به صدق و کذب را بازسازی کند و تلاش خود را مصروف این عمل می نماید که با استمداد از آثار ارسطو نشان دهد او به چه طریق می تواند به این پرسشها پاسخ دهد.او در این کتاب می پرسد؛ حاملان صدق و کذب چیستند؟شروط صدق گزاره های حملی چیست؟چه تحلیلی ارسطو راجع به شروط صدق گزاره هایحملی که دارای حد تهی هستند می تواند ارائه کند؟ آیا نظریه صدق ارسطو مطابقتی است و اگر اینگونه است چه نوع نظریه صدقی را برگزیده است؟رابطه میان صدق و زمان چگونه است و مشخصا اینکه برطبق نظر ارسطو آیا ممکن است که حاملان صدق و کذب ارزش صدق گوناگونی در زمانهای مختلف داشته باشند؟پاسخ ارسطو به پارادکس دروغگو چیست و در انتها اینکه آیا ارسطو اصل دو ارزشی را رد می‌کند؟سپس کریولی به دقت فرازهایمهم از آثار ارسطو که مرتبط با هریک از این پرسش هااست را تحلیل می‌کند و در خلال ان به برخی از مشکلات شناخته شده نظام معناشناسی ارسطو توجه می‌کند.کریولی در کتاب نظریه صدق ارسطو ،این دیدگاه به کرات بیان شده که نظریه صدق ارسطو یک نظریه مطابقتی صدق است را واضح می گرداند و از آن دفاع می کند.
بررسی تطبیقی سعادت از دیدگاه ارسطو وفارابی
نویسنده:
فریده تالانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سعادت از دیر باز مورد توجه فیلسوفان زیادی بوده است، فیلسوفانی که در طول تاریخ نظرات ارزشمندی را تقدیم جامعه بشریت نموده اند. که از آن میان می توان به اندیشمندانی چون ارسطو و فارابی اشاره کرد. و ما در این پایان نامه برآنیم که با استفاده از آثار این دو فیلسوف بتوانیم، تعریف سعادت و راههای به دست آوردن و شرایط تحقق و ویژگی های آن را که ناظر بر مسئله مهم و حیاتی سعادت است، بهتر بشناسیم. لذا ارسطو سعادت را بر اساس فضیلت و خیر چنین تعریف می کند: که سعادت نوعی فعالیت نفسانی مطابق با یک فضیلت یا مجموع آنها می باشد و هر فن و علمی متوجه خیری می باشد که غایت است و منظور از خیر همان خیرهای نوع اول می باشند و فارابی نیز در سه موضع سعادت را بر اساس خیر لذاته، اکمل و خیر مطلق چنین تعریف می کند، که سعادت نوعی کمال است که لذاته خیر و مطلوب است و انسان ها برای رسیدن به آن در تلاش وکوشش هستند. هردوی آن ها معتقدند که سعادت خیریست که خود غایت است و مهم ترین راه دست یابی به آن نظریه ی (اعتدال طلایی) می باشد، که از مهم ترین مبانی اخلاقی ارسطو است و اولین بار توسط وی به کار گرفته شد و فارابی که یکی از سر حلقه های اتصال جهان اسلام به یونان است به تبع آن از این نظریه استقبال نمود، از نظر ارسطو این سعادت ویژگی عمده ای دارد که انسان خوشبخت درتمام طول مدت زندگی در این جهان به این فیض اکمل دست می یابد و فارابی نیز برای آن ویژگی های را درنظر گرفته است که مهم ترین آن ها خیر بودن و خود بسندگی می باشد و بر تمام خیرهای دیگر برتری دارد. و سعادت دنیوی مقدمه ای برای رسیدن به سعادت حقیقی درجهان آخرت می باشد. و برای رسیدن به این اهداف، نیازمند ابزاری هستیم که کسب فضایل همان ابزار رسیدن به سعادت می باشند.کلید واژه‌ها: سعادت، خیر، فضیلت، کمال، مدینه فاضله، ارسطو، فارابی
بررسی نحوه تبیین حدوث نفس در آراء ارسطو و ابن‌سینا و رابطه آن با جاودانگی
نویسنده:
اعظم جانجان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأل? نفس از جمله مباحث برجسته در آثار ارسطو و ابن سینا است. نگاه کلی به فلسف? ارسطو نشانمی دهد که او برای هم? موجودات قائل به نفس است و این نفس را حادث به حدوث بدن می داند. اومعتقد است این نفس در نهایت با نابودی بدن نابود میشود و بقائی برای آن در نظر نمیگیرد. اما بادقیق شدن در آراء او و بررسی آثار مختلف او به مباحثی میرسیم که با این نظر کلی کاملاً متفاوتاست. ابنسینا در ابتدای امر ظاهراً تابع ارسطو است و حتی شاید چنین به نظر برسد که در عقیده بهحدوث مقلد صرف ارسطو میباشد اما با دقیق شدن در آراء و آثار او مشخص میشود که در بسیاریاز جزئیات و اصول مهم از ارسطو فاصله میگیرد به گونه ای که اگرچه قائل به حدوث نفس است امابر خلاف ارسطو سرنوشتی متفاوت برای نفس در نظر دارد و در نهایت قائل به جاودانگی آن می شود.با این همه در آراء ابنسینا نیز به مباحثی میرسیم که مبهماند و باید راهی برای توجیه آنها جستجوکرد.کلید واژه ها نفس، حدوث نفس، جاودانگی، عقل، ارسطو، ابنسینا
نسبت میان اخلاق و سیاست در فلسفه ارسطو
نویسنده:
احسان اله ربیعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده پایان نامه(شامل خلاصه، اهداف، روشهای اجرا و نتایج به دست آمده):1) اهداف:الف)فلسفه صرفاً در مباحث انتزاعی خلاصه نمی‌شود.بلکه به مسائل انضمامی‌و ملموس جامعه نیز نظیر دارد. رسیدن به نتایج عملی ‌در فلسفه سیاست و اخلاق یکی از اهداف این رساله است.ب) مهمترین کاربرد فلسفه را می‌توان در مباحث مربوط به جامعه ملاحظه کرد. در حال حاضر یکی از مهمترین حوزه‌های فکری رجوع دوباره به نقش اخلاق در سیاست است. بازخوانی مجدد آرای ارسطو در این زمینه می‌تواند راهگشا باشد.2) روش اجراء: روش کتابخانه‌ای3) خلاصه:فصل اول این رساله در مورد کلیات مربوط به این مساله و پاسخی به سوالات مطروحه است.در فصل دوم به رابطه میان اخلاق و سیاست و نسبتهای مختلفی که ممکن است با هم پیدا کنند توجه شده است. فصل سوم به بررسی دیدگاههای ارسطو درباره اخلاق اختصاص داده شده است و در فصل چهارم مهمترین اندیشه‌های وی در زمینه سیاست مورد توجه واقع شده است. در فصل پنجم نسبت میان اخلاق و سیاست از منظر ارسطو بررسی شده است.4) نتایج: با مطالعه آرای اخلاقی و سیاسی ارسطو به رابطه مستحکم این دو در اندیشه‌های وی پی برده می‌شود. او اخلاق را در ذیل سیاست قرار می‌دهد و سعادت فرد را از سعادت جامعه جدا نمی‌داند به نظر وی نمی‌توان این دو را به صورت مطلق و آرمانی بررسی کرد. بلکه موضوعی نسبی است که هدف آن آراستگی فرد و جامعه به فضایل اخلاقی و تحقق یک زندگی خوب است تا در آن هر فردی به بالاترین درجه زندگی که حیات عقلی و بهزیستن است نایل شود.
مفهوم وجود از دیدگاه فارابی (در نسبت با آراء هستی‌شناسی ارسطو)
نویسنده:
زهرا توفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارسطو و فارابی به عنوان دو فیلسوف واقع‌گرا، به بحث درباره «هستی» و «علت موجودیت اشیاء» پرداخته‌اند. هستی از نظر ارسطو همان «هستنده» است که از طریق مکان، وضع، مقدار و اندازه‌ای که خود را در جهان بیرونی نشان می‌دهد، می‌توان آن را توصیف کرد. اما فارابی با تحلیل معرفت‌شناختی و زبانی از مفهوم «موجود» و نیز بر مبنای نگرش تنزیهی و توحیدی خود نسبت به واجب‌الوجود و رابطه‌اش با ممکنات، کوشید تا مفهوم «وجود» را معرفی کند و با دوری جستن از «هستنده» به واقعیت «هستی» و اصالت آن بپردازد. تأثیرپذیری فارابی از متافیزیک ارسطو امری غیرقابل انکار است؛ اما جهان‌بینی متفاوت فارابی، او را به نتایج جدیدی نسبت به مفهوم «وجود» سوق می‌دهد که یکی از آن نتایج مهم، بحث «اصالت وجود» است. از این رو، فارابی تنها یک شارح ارسطویی نیست بلکه به سبب نوآوری‌های فلسفی‌اش، عاملی برای گسست فلسفه اسلامی از سنت ارسطویی به شمار می‌رود.
سرچشمه الزام اخلاقی از دیدگاه ارسطو، کانت و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
نجمه رجبعلیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پایان نامه به توضیح سرچشمه الزام که همان درست و نادرست و باید و نباید می باشد در دیدگاه سه فیلسوف می پردازد که ارسطو و خواجه نصیر سرچشمه را سعادت می دانند که البته تفاوتهایی باهم دارند ارسطو سعادت را اخروی می داند و خواجه نصیر سعادت را قرب الهی می داند و کانت سرچشمه الزام را اراده نیک می داند.
تأثیر افلاطون و ارسطو بر نظریه عدالت خواجه نصیر
نویسنده:
معصومه نگهداری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم عدالت، یکی از مفاهیمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان شرق و غرب بوده است. از جمله فیلسوفانی که به این مسأله پرداخته‌اند، می‌توان به دو فیلسوف بزرگ یونانی، افلاطون و ارسطو اشاره کرد و درمیان فیلسوفان مسلمان، می‌توان از خواجه نصیرالدین طوسی نام برد. پژوهش حاضر، در پی تبیین تأثیر افلاطون و ارسطو بر عدالت خواجه نصیرالدین طوسی است. در راستای این هدف، ما در ابتدا به آراء این سه فیلسوف در زمینه عدالت پرداخته، سپس تأثیر دو فیلسوف یونانی را بر آراء خواجه، مورد بررسی قرار دادیم. نتیجه‌ای که حاصل شد چنین است، افلاطون از دو روش فرد و جامعه به تعریف عدالت پرداخته است و ارسطو با تعریف انواع عدالت، این مسأله را بررسی کرده است و خواجه نیز اگرچه در بعضی موارد تحت تأثیر این دو فیلسوف بوده و می‌توان رگه-هایی از آراء این دو را در نظریات خواجه یافت، امـّا خواجه در بسیاری از موارد از تعالیم اسلامی مدد گرفته و عدالت را در چهارچوب شرع قرار داده است.
چگونگی پیوند تعقّل و کنش در اخلاق ارسطو
نویسنده:
مهدی فیاض
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش پیشِ رو، به بررسی رابطه‌ی میان تعقّل و کنش و توضیح ساز و کارِ این دو مفهوم در دو رساله ی "اخلاق نیکوماخوسی" و "اخلاق ائودوموسی" میپردازد. در نظر ارسطو، هدف از پژوهش در اخلاق همچون سیاست، تحقّق یک زندگی خوب و سعادتمندانه است و چنین هدفی تنها از طریق مبادرت به کنش ممکن میشود. ارتباط تنگاتنگ میان دانش اخلاق و سیاست در اندیشه ی ارسطویی، جایگاه محوری و نقش کلیدی کنش در اخلاق و اهمیت آن در روابط میان شهروندان در یک واحد سیاسی، دلالت بر ضرورت توجّه به این مفهوم دارد.تعقّل به مثابه قابلیتی منحصراً انسانی، وجه ممیّزه و‌ شاخصه ی اصلی کنش اخلاقی است امّا در قالب یک صورت بندی پیچیده و در دل یک شبکه ی مفهومی تو در تو است که با کنش مرتبط میشود. بخش بزرگی از مفاهیم طرح شده در این شبکه ی مفهومی را در پرتو روان شناسی فلسفی ارسطو که به طور عمده در دو رساله ی "درباره ی نفس" و "درباره ی حرکت حیوانات" ارائه شده میتوان فهمید. بدین سان این پژوهش ضمن بررسی دو رساله ی پیش گفته و ارائه ی فهمی روان شناختی از اخلاق ارسطو، بیان میکند که مفهوم تعقّل از طریق طرح دو مفهوم شوق و انتخابگری با کنش پیوند یافته و مرتبط میشود.
  • تعداد رکورد ها : 5298